دوری از کوی تو بیمار شدن هم دارد!

غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد
از شما دور شدن زار شدن هم دارد

هر که از چشم بیفتاد مَحَلّش ندهند
عبد آلوده شدن خار شدن هم دارد

عیب از ماست که هر صبح نمی بینیمت
چشم بیمار شده تار شدن هم دارد

همه با درد به دنبال طبیبی هستیم
دوری از کوی تو بیمار شدن هم دارد

ای طبیبِ همه انگار دلت با ما نیست
بد شدن حسّ دل آزار شدن هم دارد

آنقَدَر حرف در این سینه یِ ما جمع شده
این همه عُقده تلنبار شدن هم دارد

از کریمان فقرا جود و کرم می خواهند
لطف بسیار طلبکار شدن هم دارد

نکند منتظر مُردن مایی آقا ؟!
این بدی مانعِ دیدار شدن هم دارد

ما اسیریم اسیرِ غم دنیا هستیم
غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد

گفتم ام البنین، دلم پا شد

گفتم ام البنین، دلم پا شد
گره هایی که داشتم وا شد
مادر آب را صدا زدم و. . .
خشکسالم شبیه دریا شد
سورۀحمد نذر او کردیم
گم شده داشتیم و پیدا شد
با ادب بود و روی دامانش
تا گل نازدانه ای جا شد
به مدینه نگفت مادر شد
گفت، مولای شهر بابا شد
با کنیزیّ خانوادۀعشق
در دو عالم عزیز زهرا شد
خادمی کرد تا که عباسش
از ازل تا همیشه آقا شد
همۀبچه هاش عیسایند
گرچه عباس او مسیحا شد
آن قَدَر خرج گریه شد افتاد
آن قَدَر خرج گریه شد تا شد
تا قیامت به احترام حسین
ذکر لبهاش واحسینا شد
گفت: گفتند روز عاشورا
در غروبی که خیمه غوغا شد
بیت تقسیم آبروی حرم
مشک بی آب، سهم سقّا شد
کاش دست عمود نخلستان
سدّ راهش نمی شد، امّا شد
گفت: گفتند بعد آنی که
علیِ اکبر ارباًاربا شد
قد سقّا شبیه قاسم شد
قدّ قاسم شبیه سقّا شد
گفت: گفتند بر سر نیزه
سر عبّاس من تماشا شد
بسته بودند اگر نمی افتاد
بسته بودند اگر به نی جا شد
خوب شد همره حسین نرفت
در مسیری که سر به نی ها شد
خوب شد مجلس شراب نرفت
در همان جا که جشن برپا شد

بسم الله

هر که دارد سر سودای خدا بسم اللّه
هر که دارد غم مهمانی ما بسم الله

میزبانان سحر منتظر مهمانند
هر که خواهد سحر اهل بکا بسم الله

چشمه ی آب حیات است مناجات سحر
هر که دارد طلب آب بقا بسم الله

ماه ها منتظر ماه مبارک بودیم
آمد ای منتظران ماه خدا بسم الله

سفره ی بندگی ماه خدا پهن شده
سفره ی ماست کنار شهدا بسم الله

دیده وا کن که خدا در بر ما بنشسته
همنشین است خدا با فقرا بسم الله

شد هلال مه دلدار حلال همگان
رؤیت یار حلال است تو را بسم الله

دست ابلیس که بسته است امان از این نفس
باید ای نفس کنی ترک خطا بسم الله

یادی از تشنگی روز قیامت باید
باب افطار گشوده ست به ما بسم الله

میهمان خانه ی ارباب کرم ماه خداست
ایهاالناس سوی آل عبا بسم الله

روزه یعنی عطش روضه ی لب های حسین
هرکه دارد طلب خون خدا بسم الله

رحمت واسعه اینجاست سر کوی حبیب
هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله

در رکاب پسر فاطمه باید جان داد
هر که خواهد شود این گونه فدا بسم الله

شعر از استاد علی اکبر لطیفیان

*این شعر در شب اول ماه مبارک رمضان سال 89 توسط حاج منصور ارضی در مسجد ارک خوانده شده است.*