بس کن رباب حرمله بیدار میشود
سهمت دوباره خندۀ انظار میشود
کم خیره شو به نیزه، علی را نشان نده
گهواره نیست دست خودت را تکان نده
بس کن رباب زخم گلو را نشان مده
قنداقه نیست، دست خودت را تکان نده
بس کن ز گریه حال تو بهتر نمیشود
این گریهها برای تو اصغر نمیشود